خاطرات پروفسور علی رجالی

ساخت وبلاگ

باسمه تعالی

خاطراتی از پروفسور علی رجالی
 
فهرست مطالب

پیشگفتار

۱.سر آغاز

۲.مقدمه

۳.در وصف استاد

فصل اول

۱.معاشرت با مردم

۲.اوقات زندگی

۳.دوران کودکی

۴.دوران دانشجویی

۵.فعالیت های دانشجویی

۶.دوران هیات علمی

۷.تحصیلات تکمیلی

۸.دانشجوی دکتری

۹.دوران بازنشستگی

۱۰.دوران دکتری

۱۱.فرصت مطالعاتی

۱۲.رازهای موفقیت

۱۳.استاد ازل

فصل دوم

آنچه در زندگی آموختم
۱.عوامل موفقیت
۲حقوق استاد و شاگرد
۳.برنامه ریزی
۳.فکر کردن
۴.خصائل اخلاقی

۵.تحکیم خانواده

۶.مراسم مذهبی

۷.نقش پیامبران و دانشمندان در جهان هستی

۸.نقش همسر در زندگی

فصل سوم

مسافرت  به ترکیه

۱.سفر به ترکیه

۲.مهاجرت

۳.راهنمای سفر

۴.تمایز مناطق اروپایی و آسیایی در استانبول

۵.زندگی در خارج از کشور

۶.راهنمای اقتصادی در ترکیه

۷.اقامت در ترکیه

۸.سرقت در ترکیه

۹.تحصیل فرزندان در خارج از کشور

۱۰.جاهای دیدنی در استانبول

۱۱.یادی از محرم در ترکیه

۱۲.براشت هایی از سفر به ترکیه

فصل چهارم

معرفی شخصیت های علمی و اخلاقی

۱.یادی از استاد علم و اخلاق

۲.خاطراتی از دکتر رضا انشایی

۳.معرفی پروفسور جرج ویلیس

۴.معرفی جان بیکر

۵.معرفی پروفسور لائو

۶.معرفی پروفسور عبدالرسول نصر اصفهانی
۷.معرفی پروفسور محمود لشکری زاده
۸.معرفی پروفسور زعفرانی
۹.معرفی پروفسور اولگر
۱۰معرفی پروفسور ابراهیمی ویشکی
۱۱.معرفی پروفسور عبدالحمید ریاضی

۱۲.معرفی پروفسور دزی نو شوی

۱۳.معرفی پروفسور علیرضا عبدالهی

فصل پنجم

فعالیت های اجرایی

۱.دوران تحصیل

۲.وظایف آموزشی

۳.فعالیت های مجازی

۴.فعالیت های گوناگون

۵.جذب هیات علمی

۶.مدیریت گروه ریاضی

۷.معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان

۸.معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان

۹.معاونت آموزشی و پژوهشی دانشگاه شهرکرد

۱۰.مدیریت پیام نور اصفهان

۱۱.فعالیت های پژوهشی

فصل ششم

مسافرت ها علمی و مذهبی

۱.سفر به انگلستان

۲.سفر به کانادا

۳.سفر به استرالیا

۴.سفر به ژاپن

۵.سفر به عربستان

۶.سفر به عراق

۷.سفر به چین

۸.سفر به سوئیس

فصل هفتم

تجربیات 

۱.مراحل زندگی

۲.یک تجربه

۳.گروه ریاضی
۴.تالیفات

۵.زمینه های تحقیقاتی

۶.خصوصیات اخلاقی
۷.تجربیات  پژوهشی

۸.سرودن اشعار
۹.فعالیت های فرهنگی
۱۰.کانال های مجازی

فصل هشتم

بروندادها

۱.دانشجویان تحت راهنمایی 

۲.تدوین پایان نامه و کتاب

۳.همکاران تحقیقاتی

۴.کنفرانس و سمینارهای علمی

۵.داوری پایان نامه ها

۶.لیست پایان نامه ها

۷.لیست مقالات تحقیقاتی

پیشگفتار

۱.سر آغاز

خانواده
 

می کنم یاد نکاتی ز خود و اهل و عیال
شرح دوران جوانی و کهولت ، هم حال

 

گر چه سخت است بیان همگی ، هم دشوار
می سرایم اثری بر همگان ، با اشعار

 

شرح دادم همه را قبل سرودن با نثر
تا نباشد خللی یا که قصوری یا کسر
 

پدرم داشت توکل به خدا ، در همه حال
مهربان بود و مقید به اصول و افعال

الگوی ما پدرم بود ، مقید به اصول
من ندیدم گناهی و خطایی و عدول

رهنما بود مرا ، با عملش ، طی زمان
بالاخص کودکی و دوره ی مستی جوان

نام او با لقبش بود ، رجالی و کریم
مرد میدان عمل بود ، چو مردان حکیم


دور از ‌‌کار خطا بود و شیاطین دائم
سالک و مرد خدا بود، امین و خادم
 

حاصل عمر شریفش شده نه فرزند
چار دختر بود و پنج پسر ،او خرسند
 

همگی اهل نمازند و سلوک و تقوا

عشق ورزند به مولای علی و زهرا

من ندیدم عملی دور ز شرع و قرآن
رهنما بود مرا سوی ولایت هر آن
 

عمر او شصت به سال است در این کون و مکان
نیست او را غضبی ، در گذران دوران

اهل احسان و کمک بود به قشر محروم
قاصرم بنده ز توصیف و بیان ، از مرحوم
 

قدر او بعد حیاتش دو چندان گردید
نقش او بود عظیم و دل تک تک لرزید


از خدا مغفرت و اجر الهی خواهم
او نشان داد مسیر صلحا ،در راهم

 

چون رجالی نتواند پدرش وصف کند

عذر خواهد ز همه ، شرح ورا حذف کند

 

 

۲.مقدمه

    به پیشنهاد دوستان مبنی بر نوشتن تجارب و خاطرات خود در زندگی،در این کتاب نکاتی را  که حضور ذهن دارم تقدیم می نمایم.امید است  برای خوانندگان مفید باشد.اگر کاری کردم انجام وظیفه بوده و انشالله مورد رضای حق تعالی قرار گرفته باشد.مایلم تجارب کسب شده را در زمینه های گو ناگو ن تدوین و در اختیار نسل های حال و آتی قرار دهم. امید است قابل استفاده قرار گیرد.
     موفقیت ها و پیشرفت های خود را در دوران زندگی به خلاصه اشاره می کنم.شاید برای خوانندگان مفید و راه گشای آیندگان شود.زندگی نامه  اینجانب در هشت فصل تنظیم شده است.در فصل اول خلاصه ای از رخدادها که در دوران زندگی از کودکی تا کنون پدید آمده بود جمع آوری شده است.در فصل دوم تجربیات ونکاتی را که برای آیندگان مفید می باشد به اختصار بیان شده است. در فصل سوم برداشتهای خود را از سفر دو ماه به ترکیه بطور کامل شرح داده ام.فصل چهارم اختصاص به معرفی چهره های علمی و مذهبی دارد.در فصل پنجم انواع فعالیت های اینجانب آمده است.مسافرت های علمی و مذهبی اینجانب در فصل ششم جمع آوری شده است.تجربیات زندگی از دوران کودکی تا باز نشستگی در فصل هفتم آمده است.فصل هشتم اختصاص به پایان نامه های تحصیلات تکمیلی و مقالات علمی اینجانب دارد

       در ابتدا خصوصیاتی از خود را که در زندگی دارم عرض می کنم.من در طول عمرم دروغ نگفته ام ولی زیاد سکوت می کنم. تا احساس تکلیف نکنم و یا از من سوال نشود سخن نمی گویم. دوست دارم بیشتر شاگردی کنم و یاد بگیرم،تا استادی کنم.آنقدر که با قشر معمولی جامعه راحت هستم، تمایلی به همنشینی با اقشار مرفه و بی درد ندارم.البته همنشینی با کسی که چیزی یادم دهد ،خوشحالم می کند.از جدل خیلی بدم می آید ولی در عوض از مباحثه برای کشف حقایق لذت می برم.با دانشجویان دکتری چندین ساعت بحث و تبادل می کنیم و خسته نمی شوم.اگر حاج خا نم زنگ نزند،مدتها ادامه پیدا می کند.از تلف کردن بیهوده وقت خود بیزارم. بالا نشینی را دوست ندارم.گمنامی را خیلی دوست دارم.نشر مطالب علمی، فرهنگی و اشعارخود بصورت رایگان در اختیار همگان قرار می دهم.همینکه می فهمم کسی استفاده کرده خوشحال می شوم.از بد قولی بدم می آید و سعی می کنم به قول و عهد خود وفا دار باشم.ثبت مطالب و نوشتن و سرودن شعر را علاقمند می باشم.سعی دارم مطالب علمی را حتی المقدور ابتدا به ساکن با فکر و تلاش خود اثبات کنم.

    احساس بنده این است که موفقیت های اینجانب به خاطر عنایتی است که خدای متعال به من عطا کرده است .در زیر بعضی از خصوصیات اخلاقی ورفتاری خود را ذکر می کنم.
     سعی دارم همواره اول وقت نماز خود را بجا آورم.اگر کاری را شروع کردم ، سعی می کنم به نحو احسن آنرابه پایان برسانم .در وعده با افراد خلف وعده نمی کنم.در کارهایم همواره نظم را مراعات می کنم.
    در کارهای محوله پی گیری دارم.در حرام و حلال کردن دقت می کنم.در آمدن و رفتن در سر کلاس درس راس ساعت شروع و راس ساعت معمولا به پایان می برم.در برخورد با افراد متواضع هستم.
    کم سخن می گویم مگر در صورت ضروت .خانواده و فرزندان را عزیز و دوست می دارم و حداکثر تلاش خود را در تامین امور مالی و تربیتی آنها انجام می دهم.در سلام کردن به دیگران پیش قدم هستم.
    اهل گذشت هستم و تاضروت و تعرضی به من نباشد از کنار مسائل عبور می کنم.پاسخ افراد و تلفن و مکاتبات را در اولین فرصت انجام می دهم.وقت خود رادر شبانه روز تقسیم و سعی در انجام آنها دارم.
    صله رحم را دوست دارم و در هر فرصتی پیش آید به دیدن اقوام می روم.بالاخص اگر دچار مشکلی شوند که در توان بنده باشد.سفرهای زیارتی را دوست دارم.نگاه به نامحرم و صحبت با آنها را در حد َضرورت انجام می دهم.در سر کلاس درس، نگاه متمر کز در کلاس مختلط ندارم و بیشتر رو به تخته و نوشتن تمرکز می کنم.
    سعی دارم روزانه حداکثریک ساعت پیاده روی کنم.به سلامتی خود و خانواده اهمیت می دهم. خداوند توفیق انجام نماز شب و انجام عبادات مستحبی را به من نداده است.مگر دو مرتبه که فردی دل مرا بی جا و با تهمت شکست.لذا نماز شب خواندم و از خدا خواستم که همانطوریکه من از حق خود گذشتم او هم بگذرد. نکند که خانواده ایشان دچار صدمه شوند.
    سعی می کنم رضای خدا را در کارها ملحوظ و بطور خالصانه و دقیق کارهای محوله را انجام دهم.دقت کرده ام خدا هم مرا در امور تنها نمی گدارد. حتی اگر به زبان هم نیاورم با بهترین وجه راهنمایی می کند.

      در این قسمت نکاتی را در خصوص سروده های خود می گویم.
پدرم گاه گاهی اشعاری کوتاه می سرود .او علاقه به رباعیات خیام داشت.بنده در دوره دبیرستان مشاعره می کردم و اشعار زیادی حفظ بودم.با آمدن به دانشگاه دیگر فرصتی برای ادامه نبود.لذا اکثر آنها را فراموش کرده ام.
     یکی از برادرانم ،که در علوم دینی و حوزوی مشغول است.او هم طبع شعر دارد و اشعاری سروده و چاپ کرده است.ایشان در جلسات سخنرانی که داشت مرا تشویق کرد که امکان سرودن اشعار هست.لذا به تدریج شروع به سرودن مثنوی نمودم.
     داماد خواهرم، شاعر توانا یی است.زیاد مزاحم ایشان شدم.حدود دو سال باهم به ویرایش اشعار و به تکمیل آنها پرداختم.مجموعه اشعار نوای دل در وصف چهارده معصوم و بیان فروع الدین به شعر با زبانی ساده و روان بطوریکه قابل استفاده برای عموم باشد را نشر دادم.
    مدتی بود که سرودن شعر را کنار گذاشته بودم و به امور علمی متمرکز شدم.زیاد وقت مرا می گرفت.بنده می خواستم هر بیت دارای محتوای فرهنگی از علوم قرآنی،حدیث و بطور کلی مفاهیم مذهبی باشد.از طرفی باید وزن و حالت هنری شعر را داشته باشد.
     چند سالی است که شروع به سرودن رباعی کرده ام.حدود یک هزار رباعی سروده ام.همگی آنها در کانال زیر در تلگرام آمده است.هر موقع فرصتی داشته باشم و عنایتی از طرف خدای متعال باشد سروده ام.همانند مثنوی کمتر وقت مرا می گیرد ولی سختی خود را دارد.باید در دو بیت مطلبی را بیان کرد.در صورتی که در مثنوی می توان با ابیات زیادتری مقصود را رسان.
آدرس کانال : robaeiatrejali@
     بطور پراکنده دوستانی رباعیات مرا بعَضا اصلاح و ویرایش نمودند.اما فرصتی نشد که حضوری با شاعری همنشین شوم و بطور دقیق آنها را ویرایش اصولی کنم.لذا برای از بین نرفتن آنها، فعلا نشر و جمع آوری کرده ام.گزیده ای از رباعیات منتخب بنده در اینستاگرام آمده است.
ادرس صفحه: ali.rejali00
    اخیرا شروع به خواندن اشعار حافظ بطور دقیق نموده ام.همزمان برداشتهای خود را بیت به بیت در کانال فرهنگی و اجتماعی خود روزانه می آورم.علاقه مندشده ام که مدتی را روی غزل کار کنم.اشعاری هم سروده ام که در وبلاگ اینجانب  آمده است.

   حال نکاتی را در خصوص مادرم بیان می کنم.  مد تی بود که فرصت نشده بود به قبرستان باغ رضوان  رفته و بر سر قبر مادر حمد و سوره و قرآن بخوانم.   لذا تصمیم گرفتم خاطراتی را از ایشان بیاورم.

     ایشان تنها دختر از خانواده ای بود که والدین خود را زود از دست داد.بعد از ازدواج با پدر صاحب نه فرزند شد.پنج پسر و چهار دختر.از بین آنها من تحصیلات دانشگاهی عالی تر داشتم.

     احساس می کنم که مادر علاقه خاصی به من داشت .سعی می کرد که بهترین مدرسه و دبیرستان درس بخوانم.از نطر غذا نیز بطور ویژه به من توجه می کرد.

   پدرم چند سالی بود که دچار بیماری اعصاب شده  بود و در تابستان ها تشدید می شد.مادرم با چندین بچه جهت بستری و معالجه پدر به بیمارستانی در تهران می رفت.بسیار وفادار به پدر بود.فرزندان را در دوران بیماری پدر سر پرستی می کرد.

   مادرم بسیار شیر زن و شجاع بود.علاوه بر خانه داری پرچم دوز اهل بیت نیز بود.بسیاری از پرچم های مرحوم غزالی که در عزاداری ها موجود است را مادر ،پس از خطاطی،می دوخت و آماده می کرد.

      در زمان حیات پدر ،معمولا هر سال به مشهد می رفتیم.مادر می گفت پدر مقدار زیادی از پول همراه خود را برای ساختمان حسینیه اصفهانی ها می داد.بعصا ما دچار زحمت می شدیم.

   بعد از فوت پدر ،معمولا ایشان را بنده باتفاق خانواده به مسافرت بالاخص مشهد می بردم.علا قه خاصی به زیارت چهارده معصوم داشت.

     مادر را با ویلچر جهت زیارت به عراق و برای حج تمتع به مکه بردم.او عاشق زیارت امام حسین و امام رصا بود.

   اگر چه سواد خواندن و نوشتن چندانی نداشت.ولی تلاش کرد در کلاس های خود آموزی شرکت کند.بسیار علاقه مند بود که بچه هایش کسب علم کنند.

    در تابستان ما را تشویق می کرد که کار کنیم.بنده در هر تابستان ،تا قبل از دانشگاه در کارهای گوناگون شاگردی می کردم.بعضی اوقات هم در مغازه پدر کمک می کردم.

    در تربیت کودکان بسیار کوشا بود.الحمد الله فرزندانی صالح و  کوشا تحویل جامعه داد.روحش شاد.

    علاوه بر خانه داری،در کارهای پدر نیز مشارکت داشت.با توجه به شغل پدر ،رب گوجه و ترشی و سرکه  و آبلیمو  گیری را در منزل انجام می داد.

   در کارهای ادا ری توانا بود و نفوذ کلام بالایی داشت.در زمان بیماری پدر,اقدام به ساخت منزل جدید نمود.

    نقش مادر در زندگی اینجانب ،بسیار تاثیر گدار بود.اگر تلاش های شبانه روزی و تدبیر و همت او نبود ،معلوم نبود که بتوانم درجات عالی را بگذرانم.بدینوسیله از زحمات او سپاسگزارم و هر گز او را فراموش نخواهم کرد.

     با طرح زحمات ایشان خواستم الگوی یک زن فداکار و وفادار و ایثار گر را بعنوان سرمشق دیگران معرفی نمایم.اگر چه سواد و درس مهم است ولی فهم و شعور و دانایی چیز دیگری است.

    لازم به ذکر است که بهترین الگوی قدسی و زمینی برای زنان حضرت فاطمه است.مادرم هم هدایت شده این بانوی گرامی است.
    هم اکنون مروری کوتاه از زندگی در دوران حیات پدر را بیان می کنم. خاطره هایی ذهن مرا به خود مشغول کرد.در زیر به آنها می پردازم.
     پدرم ورزشکار بود و علاقه خاصی به ورزش های باستانی و سنتی داشت.دمبل های او در منزل،یاد آور آن دلاوری هاست.همچنین سیاست مدار بود،
     در مبارزات مشروطه فعالیت داشت.اما در منزل کمتر کارهای بیرون و فعالیت های خود را ذکر می کرد.  سالی چند مرتبه مهمانی های فامیلی دسته جمعی داشتیم.من هم به تبع پدر چندین سال مهمانی فامیلی و دسته جمعی را در منزل بر پا می کردم.پدرم بزرگ فامیل بود.ایام عید همگی برای دیدن پدر و مادر بزرگم که او هم شیر زن و فداکار بود و همسر خود را در میان سالی از دست داده بود.او دارای شش فرزند بود.پدرم تنها پسر او بود.با فروش تدریجی اموال همسرش، بچه ها را بزرگ کرد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.برای بچه ها همسر  اختیار کرد،روحش شاد. مرا بسیار دوست داشت.در پیری ،دچار بیماری شده بود.من او را  برای معالجه پیش دکتر می بردم.فرزند آخر من خلق و خوی بسیار نزدیک به او دارد.بسیار با ادب و فهیم و بزرگوار است.
      پدرم در تغذیه و سلامت خویش مراقبت و دقت داشت.صبح های جمعه به اتفاق ایشان حلیم شیر می گرفتبم.بعضی روزها، در دروازه دولت اصفهان، چلو کباب می خوردیم.چای مخصوص عطری و معمولی خارجی را مخلوط  و استفاده می کرد.مغزه جات و آجیل به طور مرتب برای فرزندان استفاده می کرد.
     پدر دارای نه فرزند بود.در هنگام خواب همگی در کنار هم می خوابیدیم.پدر و مادر هم بطور جدا در کنار بچه ها می خوابیدند. پدر و مادر و بچه ها اطاق جدا نداشتند.تنها بعد از ازدواج صاحب یک اطاق مجزا شدیم.رعایت مسائل اخلاقی را مراعات و از شوخی های بی جا پرهیز می کردند.
     پدرم چندین شغل گوناگون را تجربه کرد.در جوانی در کارخانه ریسندگی شهرضا کار می کرد.بعد از مدتی یک مغازه خوارو بار فروشی در کارخانه ریسندگی شهرضا دایر نمود.بعد از بیرون آمدن از کارخانه، مغازه قنادی و قند ریزی داشت.بعد از بیماری تغییر شغل داد و مغازه خواروبار دایر نمود.در پایان عمر صاحب یک مغازه قهوه خانه بود و بچه ها در آنجا فعالیت داشتند و امر معاش می شد.من هم،در اوقات بیکاری کمک می کردم.
   ایشان اهل سفر نیز بود.در جوانی مدتی در سمیرم با عموی خود کار می کرد.سالی یک مرتبه بطور دسته جمعی در تابستان برای زیارت امام رضا به مشهد مقدس برای زیارت امام رضا می رفتیم.

    علاقمندان به مطالعه آثار علمی و ادبی و خرید کتابهای اشعار اینجانب با عناوین:

۱.تاریخ منظوم اسلام

۲.کلیدهای خوشبختی

۳.سیری منظوم در نهج البلاغه

۴.چلچراغ

به سایت های زیر مراجعه کنند.
سایت علمی اینجانب

https://www.researchgate.net/profile/Ali-Rejali-5

سایت ادبی

http://rejali2020.blogfa.com/
 

سایت فروش

htpp://alfehrest.com

 

کلیه ی حقوق مادی و معنوی مترتب بر این اثر متعلق به دکتر علی رجالی می باشد.

 

۳.در وصف استاد جناب آقای دکتر علی رجالی
استاد دانشگاه اصفهان

   بسیار خرسندم که توفیق این را داشتم که به مدت بیش از پنج سال از محضر آقای دکتر رجالی بهرمند شوم.
     اگر بخواهم چند مورد از ویژگی های ایشان را عنوان نمایم، یک، فرصتی است که ایشان برای دانشجویانشان اختصاص می دهند. دومین ویژگی دیگر پشتکار ایشان است، که تا حصول به نتیجه متوقف نمی شوند. در طول جلسات فراوانی که با ایشان داشتم هیچ جلسه ای نبود که مفید نباشد و به نتیجه ای نینجامد.
   آفای دکتر رجالی بسیار باهوش هستند و این نبوغ در لحظات مختلف آموزش در محضر ایشان ناخودآگاه باعث حیرت من می شد. گواه این صحبت من چند تن از ریاضیدان های برجسته ی دنیا می باشند که با ایشان در تعاملات علمی بوده اند.
     آقای دکتر بسیار دلسوز و مهربان هستند. به همه جوانب شما به عنوان‌ یک دانشجو آگاهند و احترام می گذارند. وقتی با ایشان درد دل می کنی و از مشکلاتت می گویی احساس می کنی که با یک دانشجوی همدردت، همکلام شده ای.
    ویژگی بارز دیگر ایشان صبر بسیار زیاد است. در این مدت حتی یک بار هم ندیدم که صدای ایشان بلند شود.
   ایشان همانقدر که برای اساتید احترام قائل هستند، به دانشجویان، کارمندان و کارگران دانشگاه هم احترام می گذارند. موردهای فراوانی دیده ام که کارمندان مشکلاتشان را نزد ایشان عنوان می نمایند و آقای دکتر در حد توان کمک می نمایند.
    ایشان دید بازی نسبت به مسائل اجتماعی دارند و با توجه به تجربه های مدیریتی، ریشه ی مشکلات را به درستی تشخیص می دهند. اگر در قسمی از دانشگاه عیب و ایرادی نمایان می شود به درستی دلیل آن را می یابند و در حد توان برای رفع مشکل می کوشند.
    در تمام مدت تحصیلم تصمیم راسخ بر این داشتم که هر چه ایشان فرمودند گوش کنم، چون راه بلدند و مسیر را می شناسند. هر جا بر این تصمیم استوار بودم ، نتیجه مثبت گرفتم و هر جا که کوتاهی کردم، ضربه اش را خوردم. این است که اولین توصیه ی من به دانشجویان دوره دکتری این است که حرف استادتان را گوش دهید.
دکتر مهدی میسمی

فصل اول

زندگی نامه

۱.معاشرت با مردم

در این قسمت نکاتی را در خصوص نحوه برخورد با دیگران را اشاره می کنم. در طول عمرم ،حدود سیزده سال کارهای اجرایی داشتم.البته در بسیاری جلسات شوراهای گوناگون دانشگاهی و غیر دانشگاهی شرکت داشتم.همواره سعی کردم از جناح بندی ها فاصله بگیرم و در اکثر دولت ها با سلایق مختلف بطور مستقیم یا غیر مسئولیت داشتم.
    بنده اعتقاد به درست روی دارم. باید خط مستقیم ک همان خط چهاره معصوم است، خط مشی افراد در زندگی باشد.برای مثال، امانتی را به شما می دهند که به مقصد برسانید.جاده ای که در پیش دارید، گاهی اتوبان است ،گاهی باریک است و گاهی پر از دست انداز است.راننده عاقل و دانا با توجه به وضعیت جاده سرعت خود را تنطیم می کند.دسته بندی های ما معمولا ریشه در هوای نفس و خود خواهی ها دارد.باید با احتیاط و شناخت کامل در جمعیت ها عضو شد. ما خدا را داریم که بهترین راهنمای ماست.او توسط پیامبران و چهاره معصوم پیام خود را و راه صحیج را به ما می رسانند.در غیاب آنها آثار آنها و انسان های صالح و مر اجع دینی و مبلغین دین هستند که سخنان آنان را به ما می رسانند.اگر خوب توجه کنیم ،دین دستورالعمل آدم شدن و راه درست انتخاب کردن را به ما می آموزد.متاسفانه افرادی آگاهانه یا ناخود آگاه این چراع هدایت را تاریک جلوه می دهند.اما نمی توان خورشید را در طولانی مدت پشت ابرها نگه داشت.خورشید می درخشد و موانع خود را از سر راه برداشته وذوب می کند.
    به نطر من یک مسئول باید همانند یک پدر خانواده عمل کند.در یک خانواده معمولا فرزندان با سلایق گوناگون هستند.والدین همه آنها را دوست دارند و همانند گل های یک باغ تنوع آنها باعث زیبایی باغ می گردد.هر گز بین بچه ها فرق نمی گذارند.حتی اگر یکی از آنها را بیشتر دوست داشته باشد ،ابراز نمی کنند.حتی تنبیه آنها سازندگی را در بر دارد.برخود باید همانند خارج کردن یک غده سرطانی در بدن باشد .لذا اگر در ابتدا موجب ناراحتی است، اما در نهایت سلامتی را به انسان بر می گرداند
شیعه خطش،خط شاه کربلاست
جوهرش خون و قلم تیغ لاست

۲.اوقات زندگی
      بسیار شنیده اید ، که بعضا مردم می گویند سرمان شلوغ است و وقت ملاقات با دیگران و پاسخگویی به مکاتبات را ندارم.اگر زمان را مدت دار فرض کنیم و خود را به ۲۴ ساعت مقید نکنیم.کمبود وقت حل می شود.تعداد مشکلات محدود و با طی زمان نوبت هر مشکلی فرا می رسد.منتهی انسان باید کارهای خود را اولویت بندی کند و با یادداشت آنها ، در فرصت مناسب پاسخ دهد.
      همین سفر نامه که مشغول تدوین هستم ،شامل مطالب گوناگون است.اما در اوقاتی که وقت آزاد دارم و نیاز به زمان خاصی ندارد و آرامش دارم، شروع به نوشتن می کنم. بعضی کارها اداری هستند، باید روزها در ساعات معین انجام گردد.
   من از اینکه وقتم بیهوده تلف شود و در پایان روز کار مثبتی انجام نداده باشم ، آرامش مرا بهم می زند.  عصر ها حدود دو ساعت پیاده روی و در پارک محل استراحت می کنم.معمولا آخر هفته به اتفاق خانوده برای خرید می رویم.بعضی از اقلام زندگی را ماهانه می خریم.بطور کلی مسئولیت خرید و امور بیرون از خانه به عهده من است.امور منزل، بیشتر  به عهده همسر است.تا آنجایی هم که مقدور باشد به ایشان کمک می کنم.
     قسمتی از وقتم را به نوشتن و مطالعه شبکه های مجازی می گذرانم.چند کانال فرهنگی و اجتماعی و خانوادگی دارم.اگر موضوع با ارزشی حین مطالعه ببینم ،در اینستاگرام،یا واتس آپ و یا تلگرام به اشتراک می گذارم.اکثر روزها چند ساعتی به دانشگاه می روم و نسبت به فراغت از تحصیل دانشجویان و تبادل نظر می پردازم.
      معمولا بعد از ظهر ها کمی استراحت می کتم تا قادر به استفاده بهینه اوقات خود باشم.اکثر اشعار من در آخر شب و دیر وقت سروده شده است ،زیرا نیاز به آرامش و تمرکز دارد.مقداری از وقتم را با بازی و همنشینی و امور بچه ها صرف می شود.با توجه به سنین کم آنها، ضرورت دارد قسمتی از وقتم را با آنها بگذرانم.
      در دوران بازنشستگی قصد دارم ، نسبت به جمع آوری و تدوین کتب علمی به زبان انگلیسی اقدام نمایم.اگرچه کلیه فعالیت های علمی و فرهنگی من در سایت ریسرچ گیت آمده است.بسیاری از آنها ،تدوین نهایی نشده و نیاز به ویرایش دارد و یا چاپ نکرده ام. همچنین قسمتی از وقت خود را به سفر های داخلی و خارجی و زیارت ائمه اختصاص می دهم ،ان شا الله.

۳.دوران کودکی و جوانی

       آنطور که مادر و دیگران اظهار می دارند، بر خلاف سایر فرزندان پدر که جنب و جوش فراوان داشتند ،من خیلی آرام بودم. از همان کودکی علاقه به درس و نماز داشتم .مادرم می گفت ، در کودکی وقتی از مدرسه می آمدم ، به نماز می ایستادم .لذا مادر سعی خود را کرد تا در بهترین دبستان و دبیرستان ادامه تحصیل دهم. دبیرستان ادب تا منزل فاصله داشت و اولویت با ثبت نام اهالی نزدیک به دبیرستان بود.با اصرار مادر و تلاش او مرا توانست ثبت نام کند، روحش شاد.
       در جوانی ، در تابستان به کار مشغول بودم و حرفه های گوناگونی فرا گرفتم. گاهی در مغازه قنادی پدر می رفتم .به یاد دارم ،مشته هایی بود که با آن پولک های قیچی شده را در سینی پهن می کردم. همچنین نخ های پاتیل نبات را می بستم.مدتی حرفه خراطی، سنگ تراشی و کفاشی و انواع کسب و کار را در تابستان آموختم.به یاد دارم در حرفه خراطی، کف دستهای  من به خاطر گرفتن چوب در حال حرکت و خراطی نازک شده بود.اما به کار خود ادامه می دادم.
       همیشه درس خواندنم همراه با کار و تلاش بود.در دوران کارشناسی با تدریس خصوصی به دانشجویان و دانشاموزان کسب درآمد می کردم.
      در دوران انقلاب فرهنگی، من کمک مربی دانشگاه اصفهان بودم.نسبت به ترجمه یک کتاب منطق مقدماتی اقدام نمودم.در جهاد دانشگاهی فعالیت  داشتم.در دبیرستاب دانشگاه به عنوان کار موظف تدریس ریاضی می کردم.
        جلساتی را بطور مشترک با دبیران ریاضی دبیرستان ها، برای رفع اشکال در اصفهان و شهرکرد داشتم.نتیجه پرسش و پاسخ ها منجر به کتاب مجموعه ای از مسائل ریاضی دوره دبیرستان گردید.
         با اخذ گواهی نامه رانندگی و خرید یک ماشین توسط پدر ، در بعضی از امور خانواده کمک می کردم.بالاخص در تهیه وسایل مورد نیاز برای خرید وسایل ساخت و ساز  منزل مسکونی باتفاق مادر همکاری می کردم
۴.دوران دانشجویی
   پس از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان ادب اصفهان که یکی از مدارس به نام زمان خود بود.در کنکور سراسری شرکت کردم. رشته معدن در اولویت اول انتخاب من بود.لذا در دانشگاه پذیرفته نشدم.در آزمونی که دانشگاه اصفهان برای نیمه دوم سال با مصاحبه و نتیجه آزمون کنکور برگزار شد، در رشته ریاضی پذیرفته شدم.
       در دوره دبیرستان ،علاقه ویژه ای به ریاضی داشتم و بعد از تعطیلی مدرسه به کتابحانه عمومی چهارباغ می رفتم.تا دیر وقت کتابهای ریاضی متفرقه مطالعه و تمرین حل می کردم.میانگین نمرات دروس ریاضی من در دبیرستان بالا بود.  اما علاقه ای چندان به دروس غیر ریاضی نداشتم.
     در دانشگاه اصفهان ، جزو شاگردان درس خوان بودم.در بعضی از ترم ها رتبه اول را در میانگین نمرات داشتم.در پایان دوره ، رتبه اول کارشناسی در سال۱۳۵۷ را به پایان رساندم و در گروه ریاضی به عنوان کمک مربی استخدام شدم و طرح سربازی را در گروه ریاضی گذراندم.
      به موازات فعالیت های علمی، در کارهای فرهنگی و سیاسی نیز شرکت می کردم .همین امر باعث شد که فراغت از تحصیل من به خاطر اعتصابات و عدم شرکت در کلاس ،یک ترم دیرتر اتفاق بیفتد.ظهر ها در نماز جماعت مسجد دانشگاه حضور پیدا می کردم.در تظاهرات خیابانی و دانشگاه شرکت داشتم.
      رسم بر این بود که دانشگاه اصفهان فارغ التحصیلان رتبه اول را استخدام و بورسیه می کرد.قرار بود من هم در دانشگاه UCLA امریکا ادامه تحصیل دهم.اخذ ویزا همزمان با تسخیر سفارت امریکا و پیروزی انقلاب اسلامی شد.لذا امکان ادامه تحصیل مقدور نگشت.
      در آزمون های  دانشگاه های اهواز،شیراز و صنعتی شریف تهران برای احذ کارشناسی ارشد شرکت نمودم.در هر سه قبول شدم.پس از یک ترم که در دانشگاه شریف گذراندم، دانشگاه ها به خاطر انقلاب فرهنگی تعطیل شد.
      در نهایت از وزارت علوم بورسیه شدم و کارشناسی  ارشد و دکتری خود را در دانشگاه شفیلد انگلستان اخذ نمودم.در هر دو مقطع دانشجوی ممتاز بودم.پس از اخذ دکتری، جایزه فلت انگلستان ،به خاطر بهترین پایان نامه سال ، به من داده شد.
۵.فعالیت های دانشجویی
   انجمن های اسلامی فارغ التحصیلان  در اروپا سابقه فعالیت های فرهنگی در اکثر کشور های اروپایی از جمله انگلستان را دارد.با پیروزی انقلاب اسلامی و اعزام بورسیه ها، این تشکل جان دوباره ای گرفت و در نقاط مختلف اروپا انجمن های اسلامی با هم در ارتباط بودند و در تجمعات بالاخص روز قدس و مناسبت های مذهبی خانواده ها با رفتن به حسینیه ها و مساجد مراسم دعا و تفسیر و سخنرانی شرکت می کردند.
    ابتدا که من  وارد شفیلد انگلستان شدم، کمتر بورسیه آمده بود.بعد از مدتی مربیانی از دانشگاه های مختلف بورسیه شدند.من در پیدا کردن منزل برای آنان و بعضا اقامت موقت در منزل شخصی خود، به آنان کمک می کردم. آخر هفته خانواده ها ،در یکی از منازل اعضا جلسات مذهبی دایر می کردند و هر هفته یک نفر مسئول سخنرانی و تهیه مطالب سیاسی،فرهنگی و اخبار کشور می شد.
      پس از مدتی برای گسترش فعالیت های فرهنگی، با فعالیت های انجمن های اسلامی فارغ التحصیلان آشنا و عضویت در آن تشکل را پذیرفتیم.بنده مسیولیت دفاعی انجمن اسلامی شفیلد را عهده دار بودم و در تهیه ماشین و اعزام خانواده ها برای شرکت در مراسم گوناگون فعالیت می کردم.
     خانم ها نیز با هم در خرید های جزیی خانواده بطور دسته جمعی کمک به همدیگر وهمسرانشان می کردند .اکثرا بچه های کوچک داشتند، بچه ها را در کالسکه می گذاشتند و قسمتی از وقت خود را در فروشگاه ها می گذرانند.لذا دلتنگی وغربت و دوری از والدین در کشور ، انها را کمتر اذیت می کرد.همسران افراد مشغول تحصیل، نقش مهمی در آرامش همسران خود و موفقیت آنان داشتند که جای تشکر دارد و ان شاالله اجر الهی به انان عطا خواهد شد.

۶.دوران هیات علمی
      در اینجا به اختصار دوران هیات علمی خود را بیان می کنم.پس از اخذ دکتری از دانشگاه شفیلد انگلستان ،در  گروه ریاضی دانشگاه اصفهان مشغول تدریس شدم.اولین درسی که ارائه نمودم آنالیز یک بود. به خاطر دارم ،دانشجویان اعتراض به لهجه اصفهانی و سرعت در تدریس من داشتند.با تمرین و تصمیم، هر دو مورد اصلاح شد.
      یک سال بعد مسئولیت معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان را عهده دار شدم.به خاطر عدم وقفه در امور پژوهشی به فرصت مطالعاتی به دانشگاه آلبرتا کانادا نزد پروفسور لائو رفتم.پس از برگشت در گروه ریاضی دانشگاه اصفهان ، مجددا مشغول تدریس شدم و به مرتبه دانشیاری ارتقا پیدا نمودم.دو سالی هم معاون آموزشی و پژوهشی دانشگاه شهر کرد را عهده دار بودم.کارهای علمی را به موازات کارهای اجرایی  انجام می دادم تا وقفه ای حاصل نگردد.سپس مسئولیت پیام نور اصفهان را قبول کردم.پس از دو سال برای فرصت مطالعاتی عازم استرالیا نزد پروفسور ویلیس رفتم.پس از برگشت، به روی فعالیت های پژوهشی متمرکز شدم و به مرتبه استادی نائل شدم.یک سالی هم معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان را عهده دار بودم.از ذکر جزئیات فعالیت های آموزشی و پژوهشی و اجرایی خود داری نموده و همگی در زندگی نامه من آمده است.تمام دروس آنالیر در مقطع کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکتری را تدریس نموده ام.چندین کتاب تالیف و ترجمه و گرد آوری کرده ام.برای هر درس ،جزوات درسی گوناگونی تهیه کرده ام که در کتابخانه تخصصی آنالیز هارمونیک مجرد در تلگرام وصفحه شخصی در سایت  ریسرچ گیت موجود می باشند.  تمام فعالیت های فرهنگی و آموزشی و پژوهشی در دو وبلاگ شخصی و سایت ریسرچ گیت  قرار داده شده است و قابل دسترسی برای عموم می باشد.

۷.تحصیلات تکمیلی
     در قبل از انقلاب اسلامی ایران، کشور از نظر تحصیلات تکمیلی نسبت به سایر کشورها رشد چشمگیر و قابل توجهی نداشت.پس از انقلاب تعدادی از اساتید کشور را ترک نمودند.برای جبران و جایگزین نمودن، تعداد زیادی از فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد بورسیه به خارج از کشور شدند.با بازگشت آنان مقاطع تحصیلات تکمیلی شکل گرفت.به یاد دارم بعد از اخذ دکتری و بازگشت به ایران، به سمت معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان منصوب شدم.اولین دانشجوی دکتری ریاضی را در زمان مسئولیت گرفتم و حدود صد نفر را بورسیه نمودم. مقدمات دایر نمودن تحصیلات تکمیلی در دانشگاه اصفهان را فراهم کردم. با بازگشت بورسیه ها مقاطع تحصیلات تکمیلی دایر و فعالیت های آموزشی و پژوهشی و خود باوری در بین همکاران دو چندان گردید.الان در شرایطی هستیم که در اکثر رشته ها نیاز به استاد، تامین شده است .
       متاسفانه افت تحصیلی در مقاطع گوناگون آموزشی از دبستان تا دانشگاه را شاهد هستیم.البته دلایل مختلف در افت آموزشی و پژوهشی وجود دارد. یکی از آنها بی انگیزه بودن دانشجویان می باشد که پس از فراغت التحصیل ، امکان بکار گیری آنها در تخصص خود کم شده است.بعضا به خاطر تامین هزینه زندگی  مجبورند در دوران تحصیل به کار مشغول گردند و فرصت کافی برای پژوهش جدی ندارند.پایان نامه ها مقاله محور شده و دانشجو به جای کار روی یک پروژه جدی به دنبال پذیرش مقاله از خارج از کشور است.
      پیشنهاد می گردد به اساتید اعتماد و کار ها پژوهش محور باشد و کمک هزینه تحصیلی مناسب به دانشجویان تحصیلات تکمیلی داده شود و در حد نیاز سرمایه گذاری در مقاطع تحصیلات تکمیلی گردد.با تشکیل گروه های خدمات علمی و فنی در داخل و خارج از کشور، امکان استفاده از فارغ التحصیلان  و بکار گیری آنان در تخصص خود  می تواند از بی انگیزه بودن آنان جلوگیری کند

۸.دانشجوی دکتری
    اینکه هر  هیات علمی، حتی با  مرتبه استاد تمامی باید حتما در مقطع دکتری دانشجوی دکتری تربیت کند ، چندان منطقی نیست.ممکن است استاد مدتی از پژوهش دور بوده و یا آمادگی تحقیق به خاطر پاره ای از مشغلات و مشکلات شخصی قادر به راهنمایی و هدایت دانشجو نباشد. حتی در خارج از کشور همه اساتید، دانشجوی دکتری ندارند.
       بعضی از  اساتید به خاطر ناتوانی دانشجو در تحقیق و سوابق علمی دانشجو، مایل به پذیرش دانشجوی دکتری نیسنند. به نظر من استاد و دانشجو هر دو باید آمادگی و توانایی لازم را برای تربیت دانشجوی دکتری داشته باشند.بعد از آن داشتن وقت کافی برای راهنمایی  استاد و تحقیق دانشجو لازم است.
     حدود پنج سال مداوم نیاز است تا یک پایان نامه دکتری قوی به انتها رسد.متاسفانه شاهدیم که به خاطر  بعضی مشکلات،  کار جدی و مداوم روی یک  پایان نامه انجام نمی شود و دانشجو در پایان دوره دچار اضطراب برای چاپ مقاله و فراغت از تحصیل می شود.خانواده او انتظار فراغت از تحصیل  فرزند خود را دارند.بعضا با سخت گیری های اداری و اتمام سنوات و اخراج، اضطراب دانشجو دو چندان می گردد.
       پیشنهاد می گردد، دوره دکتری پژوهش محور باشد ودوره آموزشی به حد اقل  قناعت شود و پایان نامه مطلوب  بجای مقاله، ملاک فراغت از تحصیل  گردد.
      من برای دفاع دکتری خود، حتی نیاز به یک مقاله پژوهشی نبود.ولی داور حدود هشت ماه فرصت خواست که تز حدود دویست صفحه من را مطالعه کند.در این مدت ما یک مقاله در مجله لندن چاپ نمودیم.به خاطر دارم، داور پایان نامه ،قضیه اصلی مقاله مرا که چندین صفحه بود برای ارائه در جلسه تقاضای ارائه نمود.سپس موافقت خود را برای اخذ دکتری اعلام نمود.حدود یک ربع جلسه دفاعیه ما بطول انجامید.البته جلسات داوری دیگری هم بود که دفاعیات چندین ساعت طول می کشید و یا پایان نامه رد می شد.همچنین هشت مقاله از پایان نامه من  تا کنون استخراج و چاپ شده است. به عنوان پژوهشگر جوان توسط انجمن ریاضی جهان انتخاب شدم و جایزه فلت انگلستان که به بهترین پایان نامه اختصاص داده می شد از طرف دانشگاه شفیلد به من اهدا شد.
        من درهر شبانه روز حدود پنج سال مداوم، بیش از دوازده ساعت در دانشگاه مشغول تحقیق بودم.از صبح که دانشگاه می رفتم، تا حدود دو در دانشگاه بودم.پس از استراحت و خواب جزیی،دو مرتبه به دانشگاه می رفتم و تا دیر وقت دانشگاه بودم.البته یک روز باتفاق خانواده برای خرید هفته اختصاص داده بودم و سه بار برای دیدن اقوام و والدین، حدود یک ماه به ایران سفر کردم.
   هدف از بیان مطالب فوق این بود ، که با تلاش مداوم، توکل به خدا و عنایات الهی امکان دستیابی  به هر هدفی، مقدور است.

۹.دوران باز نشستگی

   سوالی که بعضا از بنده می شود اینکه چرا درخواست بازنشستگی از دانشگاه را نمودی.عده ای بر این باورند که هنوز امکان خدمت در عرصه علمی و اجرایی وجود داشت.اینجانب حدود سی وهشت سال در دانشگاه اصفهان  سابقه خدمت دارم.اگر چه بازنشستگی برای اهل علم معنا ندارد و بابازنشستگی اداری خواستم وقت خود را تنها برای امور علمی و زندگی و مراقبت از سلامتی برای تداوم خدمت استفاده کنم.امید است فرصتی پیش آید که به خود سازی بیشتر بپردازم و قدری از وقت خود را برای تربیت و تعالی فرزندان صرف کنم.اگر به شرح زندگی نامه من مراجعه شود در طول عمر سپری شده همواره  در حال خدمت بودم و با خدا عهد بستم که تا پایان عمر در وقف خدا باشم.امید است مورد پذیرش حق تعالی قرار گیرد.مدتی است خود را آماده مهمانی او کرده ام .ابتدا سعی کردم توشه های علمی و فرهنگی خود را با استفاده از شبکه های مجازی در قالب سایت شخصی و شبکه های مجازی از جمله تلگرام در اختیار عموم قرار دهم.چند دانشجوی دکتری تحت راهنمایی دارم.تلاش خود را دو برابر کرده ام تا امکان فراغت از تحصیل آنها به نحو احسن مقدور گردد و بازنشستگی اینجانب مشکلاتی برای آنها ایجاد نشود.امید است بتوانم جمعا بیست دانشجوی دکتری در زمینه ریاضی در شاخه  آنالیز هارمونیک مجرد تحویل جامعه داده و آنها تداوم بخش گسترش علم و فرهنگ اسلامی  باشند.اگر چه دل کندن از محیطی که مدتها انسان به آن انس وعلاقه پیدا کرده سخت می باشد و بعضا شاهد افسردگی و بیماری فرد می گردد.اما انسان می تواند در هر شرایط توانایی های خود را شناسایی و با بکار بردن آنها رشد و تعالی خود را فراهم کند.کشور ها با حمایت از نخبگان در عرصه های گوناگون زمینه رشد و قدرت خویش را فراهم می کنند.ضروری است مدیران حوزه و دانشگاه قدر فرهیخته گان خود که سر مایه های با ارزش و گرانبهای جامعه هستند بدانند وبا حفظ حرمت و جایگاه آنها حداکثر بهره مندی را فراهم کنند و گونه ای عمل نشود که موجب دلسردی و ناراحتی آنها ایجاد شود.
    هدف از تبیین و نوشتن سوابق خویش در زمینه های گوناگون، علاوه بر آشنایی مخاطبین با سوابق اینجانب ،نوعی راهکار عملی برای مسائل گوناگون فرهنگی و علمی را پیشنهاد می دهد.خواننده با آشنایی با آنها در انتخاب راه خود و تصمیم در زندگی با شناخت بهتری با مسائل اجتماعی  و علمی و فرهنگی بر خورد می کند.چنانچه حتی برای یک نفر این مطالب مفید باشد، یک قدم در ادای زکات علم که نشر آن است برداشته ام توفیق حاصل شده است و  توشه ای برای آخرت می باشد.
        متاسفانه افراد توانا و دانشمندان و علمای زیادی داریم که با مرگ خود، میراث عظیم علمی خود را نیز دفن می کنند.در صورتی که اگر قسمتی از وقت خود را به نشر و تدوین اختصاص می دادند.
افراد زیادی در نسل های آتی  بهره مند می شدند .امروز ه مجلات علمی تا حدی چنین رسالتی را بعهده دارند.همچنین چاپ کتاب در رابطه با مطالب گوناگون از پیشکسوتان بسیار مفید است.در علوم انسانی، وزارت علوم ،مرکزی را جهت تدوین و نشر کتب علوم انسانی دایر نمو‌د.که تا کنون بیش از هزار جلد کتاب در زمینه های گوناگون تالیف شده است. همچنین دانشکاه پیام نور اقدام به چاپ کتاب در علوم مختلف برای مقاطع کارشناسی انجام داده است.لازم است در مقاطع تحصیلات تکمیلی،نهادی متولی چاپ کتب علمی باشد و از صاحب نظران بخواهد در سطح داخلی و خارجی همانند انتشارات اسپرینگر ،نسبت به تالیف کتاب های علمی همت گمارتد.
       در دوران بازنشستگی توفیق حاصل شد که چهار جلد کتاب شعر در زمینه های ،غزل،رباعی،مثنوی و قصیده در زمینه های فرهنگی به چاپ رسانم.حال مشغول تدوین و چاپ کتب ریاضی به زبان انگلیسی با همکاری اساتید دیگر هستم. امید است بتوان تجربیات علمی خود را تدوین و به جامعه علمی ارائه نمود، ان شا الله.
       انسان در دوران میان سالی ، از نظر جسمی و روحی یک روند صعودی طی می کند.اما در دوران پیری از نظر جسمی ضعیف می گردد.لذا دوران بازنشستگی شروع می شود.
   بنده این دوران را چند سالی است گذرانده ام ،اما به فعالیت های علمی و فرهنگی ادامه دادم بطوریکه دو مجموعه اشعار تاریخ منظوم اسلام و کتاب کلید های خوشبختی را به چاپ رساندم.اخیرا هم مشغول تدوین کتاب اشعار سیری در نهج البلاغه و مجموعه قصاید چلچراغ هستم.
  اگر چه فعالیت های علمی کمتر شده ولی در عوض کفه فعالیت فرهنگی که غذای روح است افزوده شده است.معمولا تا نیمه های شب مشغول مطالعه در شبکه های مجازی و سرودن اشعار هستم.

    اگر چه قانونا یک استاد تمام دانشگاه امکان ادامه کار در دانشگاه را دارد.اما این اواخر احساس کردم که امکان حضور تمام وقت ،هر روز، صبح و عصر در دفتر کار مشکل شده است.لذا تصمیم گرفتم درخواست بازنشستگی کنم و بطور نیمه وقت بعد از ظهر ها به راهنمایی و آموزش دانشجویان تحصیلات تکمیلی می پردازم.
   قسمتی از وقت خود را به تکمیل رباعیات خود و اصلاح آنها اختصاص دادم. الحمد لله عمده اصلاحات آنها انجام شد.بیش از یک هزار رباعی در زمینه های اجتماعی،فرهنگی،مذهبی،عرفانی و توصیف اهل بیت سرودم.علاقه مندان می توانند مجموعه رباعیات اینجانب را از تلگرام یا وبلاگ یا سایت اینجانب دانلود کنند.امید است توشه ای برای خود برای آخرت بهمراه ببرم.با توجه به وقت کم مردم و تنوع شبکه های مجازی، مردم مایلند مطالب مفید را با کوتاهترین جملات بخوانند.رباعیات با توجه به ادغام هنر و فرهنگ واختصار می تواند مفید واقع شود.
     مدتها بود که می خواستم اشعار رباعی بسرایم ولی توفیق حاصل نمی شد.تا اینکه حدود دو سال است که اقدام به سرودن رباعی کرده ام.اگر چه بعضی از آنها دو بیتی هستند.ولی بخاطر گنجاندن یک مفهوم چاره ای نداشتم که از حالت رباعی به دو بیتی تن دهم.خدا توفیق داده که در دوران بازنشستگی روزانه بطور متوسط سه رباعی بسرایم. بعضا تا ده رباعی سروده ام.سعی دارم که مفاهیم تکراری نباشد.بعلاوه از کنایه و تشبیهات وهنر بیشتر استفاده کنم.تا خواننده علاقه مند به ادامه مطالعه شود.سعی شده مفاهیم دینی و اجتماعی مستند در قالب رباعی سروده شود.این کار باعث می شود که بعضا نتوانم احساسا ت خود را بیان کنم.اخیرا از واژه نامه برای پیدا کردن لغات هم وزن استفاده می کنم.بعلاوه با استفاده از جستجوگر اشعاری را که لغت مورد نظر در اشعار بکار رفته را می خوانم .این کمک می کند که با اشعار گوناگون آشنا گردم.
   دوستان پیشنهاد می کنند که رباعیات را چاپ کنم.فکر می کنم زود است. ضرورت دارد اهل قلم  و عزیزان که فرصت و علاقه به شعر دارند.در صورت امکان نظرات خود را به اینجانب انعکاس دهند،قطعا مورد توجه قرا می گیرد.جا دارد از آقای میسمی و پدر بزرگوارشان که مدتی است رباعیات اینجانب را اصلاح می کنند تش شادی...

ما را در سایت شادی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9alirejalib بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 0:35